جدول جو
جدول جو

معنی افرا تخت - جستجوی لغت در جدول جو

افرا تخت
از توابع دهستان هزارپی آمل، آبادیی از دهستان بانسر بابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ تَ)
دهی است از دهستان اسغیور و شورآب بخش مرکزی شهرستان ساری. محلی کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 150 تن، آب آنجا از چاه ومحصول مختصر آن، غلات، نی شکر و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و تهیه ذغال و صنایعدستی آن کرباس و شال بافی است و راه مالرو دارد. گله داران تابستان به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ تَ)
دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان، محلی کوهستان و سردسیر و سکنۀ آن 120 تن است. آب آنجا از چشمه سار و محصول آن غلات، ارزن، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایعدستی زنان شال و کرباس بافی است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
برداشت و بلند ساخت و آنرا فراشت نیز گویند. (برهان) (آنندراج) (هفت قلزم) (انجمن آرای ناصری). و بر این قیاس افراخته و افراشته و مصدر آن افراختن و افراشتن است و هر دو را بحذف الف نیزگفته اند. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) :
افراخت لوای پادشاهی
بگرفت سفیدی و سیاهی.
خواجه عمید لوبکی.
رجوع به افراختن و افراشتن شود.
- افراخت پای، بر سه معنی است:
- ، در پهلوی فراسیاک بمعنی شخص هراسناک است. (فرهنگ فارسی معین). اصل کلمه ایرانی اوستائی است و فرنرسین تلفظ می شود و بموجب ترجمه یوستی آلمانی بمعنی شخص هراسناک می آید. (فرهنگ لغات شاهنامه ص 26) ، بمعنی حباب ها باشد و به این معنی چون در لفظ آب دو الف است الف اول به یای تحتانی موافق قاعده بدل شده است. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
روستایی در جنوب شرقی علی آباد کتول از دهستان کتول
فرهنگ گویش مازندرانی